دارد برف می آیددر گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کردتا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند باران یا برف … چه فرقی میکند ؟تو که باشی ، هوا که هیچ ؛ زندگی خوب است … چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفیبه راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردمنفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانهتو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم !عشق تو همین شا...